سیدمنصور موسوی:

چرا حرکت تشکیلاتی امام صادق(ع) به قیام ختم نشد

چرا حرکت تشکیلاتی امام صادق(ع) به قیام ختم نشد

سیدمنصور موسوی گفت: شکایت امام از نبود یاران تسلیم گواه این مطلب است که امام برای قیام یاران کافی نداشته است. هر چند ظاهرا دانشگاه امام چهار هزار شاگرد داشت.

به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم شهادت امام جعفر صادق(ع) در هیئت روضه الزهرا اهواز با سخنرانی حجتالاسلام سیدمنصور موسوی مسئول مرکز فرهنگی جهادی عصرظهور اهواز برگزار شد. موضوع سخنرانی وی پیرامون تشکیلات و فعالیتهای تشکیلاتی امام صادق بود که مهمترین قسمتهای سخنرانی را در ادامه میخوانید:

فلسفه تشکیلات

فلسفه وجودی تشکیلات در اینجا مشخص می شود که برای اجرای شریعت امام، چاره و راهی جز ایجاد تشکیلات ندارد. تحقق و اجرای شریعت لازمه ای دارد و آن ایجاد تشکیلات است. لذا از اولین امام شیعیان حضرت علی علیه السلام تا امام حسن عسگری علیه السلام همه فعالیت های اهل بیت من جمله فعالیت های علمی آنها، فعالیت های فرهنگی و اجتماعی آنها، فعالیت های سیاسی و جهادی آنها برای ایجاد یک تشکیلات و حکومت بود. چون تا تشکیلات و حکومت ایجاد نشود امام نمی تواند دین را کامل در جامعه بر پا کند. بدون ایجاد حکومت نمی شود توحید را کامل اقامه کرد. نمی شود عدالت را در جامعه پیاده کرد. توحید زمانی در جامعه جاری می شود که امام حکومت کند و حاکم شود. پس امام از باب اینکه وظیفه اش اجرای شریعت خداست لاجرم به سمت کار تشکیلاتی حرکت می کند. تشکیلات هدف غایی آنها نبوده است اما برای امام و یارانش تنها وسیله اجرای شریعت خداست.

رسالت جانشینان امام

 از روایات این نکته برداشت می شود که علماء جانشین اهل بیت و امامان هستند. در زمان غیبت علماء جانشین امام زمان هستند. لذا علماء همان رسالت امامان را دارند. زمانی که شخصی روحانی می شود این مطلب فهمیده می شود که این شخص رفته است درس دین خدا را خوانده، تا به اندازه وسعش وظیفه امام را اجرا کند. دو وظیفه امام که یکی تبیین احکام الهی و دیگری اجرای شریعت است در حال حاضر به دوش علماء است.امام خمینی رحمت الله علیه در این زمینه فرمودند: بی شک، تبلیغ دین، انجام رسالت الهی و مسئولیت جانشینان پیامبران صلی الله علیه و آله است . تاریخ را که بررسی می کنیم می بینم علمایی که فقط رسالت خودشان را تبیین دین می دانستند معمولا کسی با آنها دشمنی نداشت. علمایی که حوزه علمیه ای راه انداخته بودند و درسی می دادند و با حکومت کاری نداشتند نوعا حکومت با آنها درگیری نداشت. البته این به معنای این نیست که کار آنها اشتباه بود بلکه شرایط برای اجرای تشکیل حکومت فراهم نبود. لذا چون شرایط نبود فعالیتی انجام نمی دادند.

ولی در تاریخ علمایی بودند مثل شیخ فضل الله نوری که معتقد بودند علاوه بر تشریح احکام دین علماء وظیفه اجرای دین را هم دارند لذا به مقابله برخاستند. و می خوانیم که به چه نحوی او را اعدامش کردند. امام خمینی رحمت الله علیه هم به این نتیجه رسیده بود که علماء وظیفه اجرای شریعت را هم به دوش می کشند. به خاطر همین مشکلی که  امام در اوایل انقلاب با بعضی از بزرگواران داشت چه بود؟ این بود که بین بزرگان جا افتاده بود که انگار تا زمانی که امام زمان ظهور نکند وظیفه اجرا حکومت و تشکیلات نداریم.در صورتی که امام آمد و فرمود که اگر ما جانشین ائمه اطهار هستیم وظیفه و رسالت امام را هم داریم. براساس این اعتقاد بود که امام تشکیلات خود را ایجاد کرد و دست به قیام زد. در این تشکیلات هر عضوی که حضور داشت مورد هجمه دشمن بود. در اوایل انقلاب امام هم شاگردان علمی داشت و هم شاگردانی که علاوه بر کار علمی در تشکیلات او بودند. دشمن بیشترین حمله را به شاگردان تشکیلاتی امام کرد به نحوی که همه ی آنها را یا ترور شخصی کرد و یا ترور شخصیتی.

افول حرکت های جهادی

در اوایل انقلاب در جبهه حق بحث از تشکیلات و جهاد متولد شد و در حال رشد و نمُّو خوبی بود. اما دو اتفاق و جریان سبب افول حرکت های تشکیلاتی و جهادی چه در عرصه نظری و چه در عرصه عملی در انقلاب شد. در ابتدای انقلاب جبهه هایی از امت حزب الله حول محور امام شکل گرفت. و امام بوسیله همین سیل انقلابیون توانست قیام کند و پس از آن بتواند فاتح جنگ تحمیلی شود.اما افول پدیده جهادی خیلی زود اتفاق افتاد به نحوی که در حال حاضر بعد از سی سال از پیروزی انقلاب دوباره این جریان زنده شده است و تازه در حال بلوغ خود می باشد. در صورتی که اگر اوایل انقلاب را بررسی کنیم متوجه می شویم بسیاری از گفته های امروزه پیرامون تشکیلات و جهاد ریشه در آن زمان دارد. اکثر تولید فکر انقلابی محصول ابتدای انقلاب است. ولی دو اتفاق سبب ضعف در این حرکت شد. اتفاق اول منحرف شدن تشکل هایی بود که داعیه دار جهاد و تشکیلات اسلامی بودند. مثل سازمان مجاهدین خلق؛ اونهایی که اوایل انقلاب را درک کرده اند و یا تاریخ انقلاب را مطالعه کرده اند می دانند که سازمان مجاهدین خلق آنقدر از دو عنوان  تشکیلات و جهاد استفاده کردند که تا همین چند سال پیش اگر کسی سخن از جهاد و تشکیلات به زبان می آورد، متهم می شد که با منحرفین در ارتباط است. به قول حضرت آقا فریضه تشکیلات و جهاد را نامقدس کردند. آنقدر انحراف ایجاد کردند که حزب اللهی ها ترسیدند و گفتند نکند تشکیلات امر ناپسندی است.

 یکی از دلایلی که در حال حاضر روحیه فردگرایی نزد اشخاص حزب اللهی بیشتر از جمع گرایی است به این علت برمی گردد که فکر تشکیلاتی و جهادی هنوز جایگاه و ارزش خود را بدست نیاورده است. جریان های انحرافی تشکیلاتی ارزش و جایگاه تشکیلات را خدشه دار کردند. لذا در این سی سال انقلاب اگر به انتخابات کشور و اوضاع سیاسی مملکت دقت کنیم در می یابیم که سازمان ها و تشکل های غیر انقلابی خیلی قوی تر از ما عمل کرده اند. کار جمعی آن ها، رسانه آن ها و نوع ارتباطشون به مراتب قوی تر است. در صورتی که جریان انقلابی به برکت انفاس قدسیه حضرت آقا تازه دوباره تشکیل و سازماندهی شده است. در حال حاضر اگر به بیانات حضرت آقا دقت کنید متوجه گفتمان سازی حضرت آقا در زمینه فرهنگ جهادی و انقلابی و ارزش و بها دادن به تشکل های خودجوش و مردمی میشوید. هدف حضرت آقا ایجاد تشکل های انقلابی برای حفظ و تکامل انقلاب است. و هدف دشمن گرفتن روحیه جهاد و تشکیلات از نهادها، سازمان ها و افراد انقلابی است.

علت دوم افول حرکت های تشکیلاتی و جهادی حمله دشمن به افراد انقلابی و تشکیلاتی صدر انقلاب بود. دشمن می دانست که وجود امثال بهشتی و باهنر و قدوسی چه قدر خطرناک است. لذا همه ی تلاشش را برای از بین بردن افراد انقلابی کرد. دشمن آنهایی را که دنبال تئوری سازی و کادرسازی برای انقلاب روح الله بودند را شناسایی می کرد و تک تک آنها را شهید کرد. تنها یک سید علی امام خامنه ای باقی ماند و همان ذخیره ای شد تا حرکت این انقلاب را بر دوش کشد.

علت قیام نکردن امام صادق علیه السلام

بعد از ذکر یک مقدمه و نکات به اصل بحث برمی گردیم که چرا حرکت تشکیلاتی امام صادق علیه السلام ختم به قیام نشد و کار به جایی رسید که امام را دست بسته تا دستگاه خلافت کشاندند. تاریخ را که بررسی می کنیم به دو جواب و علت می رسیم.

علت اول

 جواب اول این است که به حسب ظاهر از بین دوازده امام بهترین فرصت در اختیار امام صادق علیه السلام برای قیام مهیا بود. اما از موضع گیری ها و بیانات امام می توان به خلاف این مطلب پی برد. شکایت امام از نبود یاران تسلیم گواه این مطلب است که امام برای قیام یاران کافی نداشته است. هر چند ظاهرا دانشگاه امام چهار هزار شاگرد داشت اما یاران مثل شیعه تنوری(هارون مکی) حضرت خیلی کم داشت . سدیر صیرفی میگوید: نزد امام صادق علیه السلام رفتم و به عرض رساندم که: به خدا سوگند خانه نشینی برای شما روا نیست! فرمود: چرا ای سدیر؟ گفتم: چون دوستان، شیعیان و یاران شما فراوانند. به خدا اگر امیرمؤمنان به اندازه شما شیعه و یاور داشت ابوبکر و عمر در بردن حق او طمع نمیکردند.

فرمود: ای سدیر، به نظر میرسد که چه مقدار باشند؟ گفتم: صد هزار. فرمود: صد هزار؟ گفتم: دویست هزار. فرمود:دویست هزار؟ گفتم: آری و نیمی از دنیا. امام در پاسخ سکوت اختیار کرد و پس از چند لحظه فرمود: ممکن است که با همه به ینبع  برویم؟گفتم: آری. فرمود تا یک الاغ و یک استر را زین کنند.من پیشی گرفتم تا سوار الاغ شوم، فرمود: ای سدیر، ممکن است که الاغ را به من واگذاری؟ گفتم: استر زیباتر و آبرومندتر است. فرمود: الاغ برای من آسانتر است. آن حضرت بر الاغ و من بر استر، به راه افتادیم تا وقت نماز رسید. فرمود: ای سدیر، پیاده شویم تا نماز بخوانیم. سپس فرمود: اینجا زمین شوره‌‏زاری است که در آن، نماز روا نیست. حرکت کردیم تا به زمین قرمز رنگی رسیدیم؛ حضرت به جوانی که چند بزغاله را شبانی میکرد، نگاه کرد و فرمود: به خدا سوگند، اگر من به اندازه شماره این بزغالهها یاور داشتم، سکوت برایم روا نبود! او میگوید: پیاده شدیم و نماز خواندیم. آنگاه که از نماز فراغت پیدا کردیم، متوجه بزغالهها شدم، آنها را شمارش کردم؛ 17 تا بیشتر نبودند.

علت دوم

 علت دوم این است که در زمان امام صادق علیه السلام قیام های زیادی به نام اهل بیت اتفاق افتاد. قیام عباسیان که با شعار "الرضا من آل محمد"رخ داد. منظور آنها از این شعار این بود که تنها عباسیان شایستگی جانشینی رسول خدا را دارند. قیام دیگری که اتفاق افتاد قیام سیاه جامگان مشهد بود که با رهبری ابومسلم خراسانی شکل گرفت. سیاه جامگان به اسم عزادارن امام حسین علیه السلام  قیامی راه انداختند که به شدت این قیام یک قیام خائنانه ای بود. که توضیح و شرح این ماجرا را به زمان دیگری موکول می کنیم.

وجه مشترک قیام عباسیان و قیام ابومسلم و چند قیام دیگر این بود که آنها می خواستند به بهانه پس گرفتن حکومت و دادن آن به اهل بیت دست به قیام بزنند اما در تاریخ آمده است که امام با هیچ کدام از این قیام ها موافقت و همکاری نکرد.چرا؟ در بیانات و تعریض های امام مشخص است که ایشان در شرایط مختلف اعلام می کرد که نیت اینها صاف و پاک نیست. اینها پرچم ما را بلند می کنند اما دعوت به خودشان می کنند. دعوتشان به سمت ما نیست. شاید افراد دیپلماسی روشنفکر سیاسی به امام اشکال وارد کنند که حالا نیتشان مقداری مشکل دارد اما حاضرند که با شما همکاری کنند. حالا شما بزارید یک قیامی اتفاق بیفتد و بنی اُمیه شکست بخورند بعد از قیام هم اینها را سرکوب می کنیم. اما امام هیچ وقت حاضر به باج دادن نمی شود. برای رسیدن به حکومت به کسی منفعتی نمی بخشد. لذا امام نامه ای را که ابومسلم خراسانی برایش نوشته بود را سوزاند و در جواب به نماینده اش فرمود که به ابو مسلم بگوید که "ما أنت من رجالی و لا الزمان زمانی" نه تو آدم من هستی و نه زمانه زمان قیام من است.

 دعوت به خدا؛ روح تشکیلات اسلامی از سیره عملی و برخوردهای امام می توان برداشت کرد که امام صادق علیه السلام روش تشکیلات و افرادی که می خواستند قیام کنند را نمی پسندید.چرا؟ چون مهم ترین روح تشکیلات اسلامی دعوت به خداست. روح تشکیلات دعوت به توحید و مظهر آن امام است نه دعوت به خود. کسی که ما را دعوت به خودش کند او مانع رشد وشکوفایی استعداد ما است. او توانایی های ما را هدر و تلف می کند. تشکیلات و فردی که دعوت به خود کند او نمی گزارد که به هدف خلقتمان که تکامل و قرب الی الله است برسیم. امام صادق علیه السلام بر این اعتقاد بودند که تشکیلاتی مقدس است و ارزش دارد که در افراد آن ذره ای منیت و خودخواهی وجود نداشته باشد. از همین اعتقاد امام برداشت می شود که محوری ترین شاخصه تشکیلات دینی دعوت به خداست. تشکل دینی خواه در حد یک کشور باشد و خواه در حد یک خانواده کوچک، مهم ترین خصوصیتش دعوت به توحید است.

در  دعای زیبای افتتاح آمده است که : اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَی طَاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ إِلَی سَبِیلِکَ  .در این فراز از دعا مهم ترین شاخصه تشکیلات دینی بیان شده است که شخصی می تواند تشکیلات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را کمک کند که دعوت به سوی خدا کند. در این دعا میگویم نتنها از دعوت کنندگان به سوی خدا باشیم بلکه از فرماندهان این مسیر باشیم. "والقاده الی سبیلک" در زیارت آل یس می خوانیم که: السلام علیک یا داعیه الله. امام چون باب توحید هست مقدس است. ارتباط با باب توحید اثرش افزایش توحید است. اگر کسی با امام حسین علیه السلام در ارتباط باشد نمازخواندن او بهتر می شود. عشق به قرآن پیدا می کند. اهل رساله عملی می شود. چرا؟ چون امام باب عشق و محبت به خداست.

کد خبر 4035743

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha